نازنیننازنین، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

نازنین دختر مامان

تولد فرشته کوچولو

1389/2/14 9:28
نویسنده : مامان نازنین
1,273 بازدید
اشتراک گذاری

روز 14 اردیبهشت 1389 قشنگترین روز زندگی من بوده چون تو دختر خوشگلم تو این روز به دنیا اومدی. صبح زود من و بابا بیدار شدیم رفتیم دنبال مامانی و سه تایی رفتیم بیمارستان. اونجا من و بردن اتاق عمل و در ساعت 9 و 44 دقیقه صبح شما قدوم مبارکت رو روی این کره خاکی گذاشتی البته من که بیهوش بودم و ندیدمت ولی فوری آورده بودنت و به بابا و مامان بزرگ نشونت داده بودن قبل از اینکه بشورنت و در حال گریه. ساعت حدود یازده و نیم بود که منو آوردن داخل بخش بابا اومد بالا سرم و من اولین چیزی که ازش پرسیدم وضعیت سلامتی تو بود. بعد از سه چهار دقیقه خانم پرستار وارد اتاق شد با یه فرشته کوچولو تو بغلش. خدای من چقدر ناز بودی با چشمهای سیاه، موهای خیس سیخ سیخی با تعجب از اینکه اینجا کجاست؟ به اطرافت نگاه میکردی.وای که چقدر از دیدنت لذت بردم و وای که چقدر هر روز و هرروز از دیدنت لذت میبرم.

این عکس مربوط به یک روزگیته که تو بیمارستان مثل ساندویچ پیچیده بودنت

 

بعد از چند دقیقه که نگاهت کردم خانم پرستار برای انجام یکسری آزمایشات تو رو برد و بعد که برگشتی خواب بودی تا ساعت هشت و نیم شب تلاش پرستاران برای بیدار کردن جنابعالی و خوردن قطره ای شیر بی ثمر موند آخه از راه خیلی دوری اومده بودی نه ماه تو راه بودی و احتیاج داشتی که خستگی در کنی. مگه نه مامان جون؟؟؟؟؟؟؟؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مامان شایان
17 آذر 90 12:06
قربون اون ساندیج کوچولو برم من.......بوس
نازنين
19 آذر 90 1:53
اينجور كه پيداست حالا حالا ها ميخواي خستگي در كني.
رادنوش
19 آذر 90 12:26
هوس كردم نازنين رو بغل كنم فشارش بدم و دوتا ماچ محكمش كنم. مثل كيارش
رها مامان ژینو
23 آذر 90 12:20
ای جانم این فرشته نازنین رو ببین. خدایا همه وجودش معصومیته. کاشکی بودم اونجا فقط بووت میکردم عزیزم. تولدت مبارک دنیا تورو کم داشت خوش اومدی
بابا
27 آذر 90 23:28
سلام من به شما تبریک میگم به خاطره این عروسک نازتون من 1نظر سنجی برای اسم بچم گذاشتم خوشحال میشم شرکت کنید با تشکر