نازنیننازنین، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

نازنین دختر مامان

ورود به مهدکودک

1390/12/13 13:52
نویسنده : مامان نازنین
934 بازدید
اشتراک گذاری

ماه گذشته یک ماه پر از اتفاقات جدید در زندگی ما بود. به دلایلی مجبور شدیم بطور ناگهانی تو رو بذاریمت مهد کودک. پذیرشش در درجه اول برای من خیلی سخت بود که بخوام جگر گوشه ام رو اون هم با این وضعیت آلرژی بدم دست کسانی  که نمیدونستم چه جوری میخوان باهاش رفتار بکنن. چند روز اول هم هر وقت میومد دنبالت بغض میکردی و میومدی تو بغلم و کلی گریه میکردی ولی الان خوشبختانه وقتی میام دنبالت دیگه میخندی و خوشحالی. برنامه خوابت منظم تر شده و شبها ساعت 9 ، 10 شب از خستگی بیهوش میشی در صورتیکه قبلاً ساعت 1 نصفه شب هم به زور میخوابیدی. سه شنبه قراره بری اردو، شنبه هفته دیگه جشن دارید و من هم کلی خوشحالم که حداقل سرت گرم میشه و حوصله ات سر نمیره.

طی این چند روز اخیر خیلی تلاشت برای حرف زدن بیشتر شده و هر چیزی که میگیم میخوای تکرار کنی: آفرین، آهو، کیوی، طوطی، دست نزن، ماهی و کلی کلمه دیگه رو سعی میکنی بگی هر چند تو تلفظشون هنوز مشکل داری

یک مسئله مهم دیگه اینه که از هفته پیش یک دفعه و به صورت ناگهانی اومدی و گفتی جیش و وقتی بردمت دستشویی نشستی و جیش کردی و از اون روز میایی تو دستشویی و جیش میکنی هر چند که خیلی وقتها موقع بازی هم یادت میره. از مربیت پرسیدم گفت که اون بهت اینکار رو یاد نداده. بابات میگه دخترم از همین حالا فوق لیسانس داره که خودش شروع کرده به دستشویی رفتن. امیدوارم همینطور که موقع از شیر گرفتن خیلی باهام همکاری کردی و دختر خیلی خوبی بودی در این مورد هم همکاریت خوب باشه و بتونی به راحتی با پوشک خداحافظی کنی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

سميه
17 اسفند 90 13:27
عزيزم..............دختر مامان و باباي شاگرد اول بايدم اينجوري باشه.............
سمیرا
13 فروردین 91 23:44
قربونت برم خوشگلم....